در گذر زمان

رونی از زندگیش مینویسد

در گذر زمان

رونی از زندگیش مینویسد

رونی از نو مینویسد.

بالاخره تونستم بنویسم.

اووووه.

اصلا یادم نمیاد آخرین بار کی نوشتم به گمونم  اواخر آبان بود.هر چند اتفاقای خاصی هم نیفتاد.یه مدت به طرز عجیبی همه چی خوب بود.بعد یه هو  افتادیم رو دور بدبیاری.

از نوع کاری و غیر کاری.

این روزا خسته ام و معلق.ما از بعد از تولد پسرک همش دنبال خونه بودیم و هیچی به هیچی.البته کلا خیلی وسواسی و کمال گرا شدیم.اون خونه هایی که اون روزا یه نظرم خوب میومد رو الان اصلا قبول ندارم.خیلی درگیر شیکی و نوسازیش نیستیم.می خوام خوش نقشه باشه و ذو به فضای سبز که خب سخت پیدا میشه.

یه وقتایی هم میگم مگه خریم! همه پولامونو بدیم خونه.پس فردا که داعش حمله کرد ملک دو زار هم نمی ارزه و ارزشی نداره باید پول نقد داشته باشی و برداری و فرار! البته اینا اوهام شبانه است


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.